-
کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز
شنبه 28 مردادماه سال 1391 18:06
این عکس را چند سال پیش گرفتم. هوایی به شدت غبار گرفته . لنجهایی که عمرشان تمام میشود گوشه ای کنار ساحل رها میشوند و جهازی که سالها با باد و طوفان و لیمر ولچیزم وموجهای عظیم سینه سپر کرده بود اکنون با کوچکترین موجهای ساحل که قدرت چندانی ندارند ذره ذره تمام میشود. در بخش نظرات دوست عزیزی این واگویه ی شعر گونه زیبا را...
-
وقتی دلم برای مسلمانی مان تنگ میشود
شنبه 28 مردادماه سال 1391 18:05
رمضان تا چند روز دیگر از راه میرسد. همان ماهی که مبارک مینامیم. ولی اکنون چنان هم مبارک به نظر نمی رسد؛ یا اینکه نمیگذارند به نظرمان آید. وقتی که دستور میرسد که اگر کسی روزه خواری کند چنان میکنیم و چنان خود به خود رنگ میبازد این ماه مهربان سرشاز از رحمت . وقتی که میدانیم که سر سفره افطار همسایه امان برای رنگین بودن...
-
شب بود ، ماه پشت پیش نخل بود
شنبه 28 مردادماه سال 1391 18:04
تاریخ عکاسی :11/4/1389
-
تابستون
شنبه 28 مردادماه سال 1391 18:01
وختی که توستونامون با قدمای گرمش ،رو ماسه ها رچش نا(نهاد). وقتی که پهک نخلا گت وابیدن توشرجی خمال وادن،بزرگ شدن مث ما. اون روزای گذشته پیروک میشن توذهنها، دلم میگیره کم کم مث پسیندی دلتنگ ، تکیه میدم به دیوار خسه و گیچ و منگم از این که روزگارم جلدی میشه مث باد. تاک تاک بچه هامون رفتن پی زندگی دوتاو سه تا واییدن انگار...
-
آهنگران دوره گرد
شنبه 28 مردادماه سال 1391 18:00
تاریخ عکاسی :11/11/1388
-
قضاوت با شما
شنبه 28 مردادماه سال 1391 17:59
منبع عکس : از فیسبوک
-
کاش میشد بوی آن را حس کرد
شنبه 28 مردادماه سال 1391 17:58
حجم عکس را خیلی پایین آوردم تا بتوان در وبلاگ گذاشت. به همین خاطر مقداری کیفیت عکس کم شده است. تاریخ عکاسی: 11/3/1388
-
شبانه بوالخیر
شنبه 28 مردادماه سال 1391 17:57
ین عکس را شبی گرفته ام که هوا دوک وخواهار(خواهاربه روایتی همان خواهرمعنی میدهد به معنای مهربان است) گرفته ام. ازروی دریا روبه ساحل تاریخ عکاسی :12/4/1387
-
مدیر سالهای خاطره
شنبه 28 مردادماه سال 1391 17:56
این موضوع را انتخاب کردم برای آن دسته از انسانهایی که ممکن هست از پیش ما رفته باشند و یا هنوز باشند. یادی است ازانسانهایی که بخشی از خاطرات تلخ و شیرین ما را با خود همراه دارند . اولین نفر که انتخاب کرده ام چنان که از عکس فوق هم پیداست جناب آقای غلامرضا خلیلی مدیر سابق دبستان شهید خورشید خلیلی بوالخیر است. مردی که...
-
یاد تلگدونها بخیر
شنبه 28 مردادماه سال 1391 17:55
روزمرگی امروز آدمها چنان به سرمان آورده که افسوس خیلی مسایل را میخوریم و دغدغه و به قول خودمان ورار دل هیچ کجا آزادمان نمی گذارد . این بار نوبت تلگدون است. همه میدانیم تلگدون جایی بود که مردم این حوالی آشغال و مواد دور ریختنی خود را آنجا میریختند و معمولا نزدیک به دریا بود . جایی بود که همه ما توی آن میگشتیم و چیزهایی...
-
ابرها به چه می مانند؟
شنبه 28 مردادماه سال 1391 17:55
ابرها برای ما همیشه قشنگ بوده اندو خیال انگیز. دیده ایم و قتی کودکی دست اشاره به آسمان میبرد و ابرکی را به پدرو مادرش نشان میدهد و با لهجه پر از مهربانی آن ابر به چیزی تشبیه میکند .اما ما بزرگتر ها خیلی ساده از کنار نگاه تیزبین آنها میگذریم و زیبایی که او از دست خدایش میبیند بر خود محروم میکنیم. تصویر این ابر را هم...
-
هرخانه یک خار خس
شنبه 28 مردادماه سال 1391 17:53
در خانه هایی که دیرسالی همه ماکودکی های مان را آنجا پشت سر گذاشته ایم به خوبی یاد داریم که هر خانه ای که میرفتیم یک خارخس و اگر بخواهیم امروزی تر بگوییم یک باغچه داشت. البته بستگی به وسعت خانه داشت از هر نظر ،مثلا اگر خانه ای بود که بروبیای بسیار داشت خارخسشان هم همانقدر بزرگتر بود.با این حال کم درآمدترین قشرهای جامعه...
-
هی بلا
شنبه 28 مردادماه سال 1391 17:52
هی بلا در واقع نوعی صید ماهی است در روستاها و بنادر کوچک جنوبی بوشهر.بلا در واقع نام ماهی مورد نظر است که صید میشود. مشخصات ظاهری این ماهی ؛ زرد رنگ و باریک و کشیده و بسیار خوشمزه که بزرگترین آن 25تا 30 سانتیمتر به چشم دیده اند. محل زیست این ماهی زیرخاک دریاست. به همین خاطر در جاهای دیگر به این ماهی خاکک یا خکک هم...
-
کودکان نسلها ،جای بازی این جاست
شنبه 28 مردادماه سال 1391 17:51
مدتی هست که هریک از روستاها و بنادر ساحلی بوشهر دارای پارک بازی شده اند. کار بسیار خوب و پسندیده ای است. هریک از روستاها جای مشخصی را برای این محل تفریح مشخص کرده اند و چه بسا شور و شوق کودکانه که عصر و شب را در این مکان میگذرانند بسیار مایه ی مسرت و شادمانی است . نسل ها هریک بازی هایی دارند . مثلا همین پارک بوالخیر...
-
گذشته های دور(عاشقانه های کودکی )
شنبه 28 مردادماه سال 1391 17:50
ا ین چند روزها آسمان بوشهر سخت بارانی بود . طبق معمول داشتم دکه به دکه دنبال نسخه جدید ماهنامه فیلم میگشتم. باران آر ا م آرام نم نم میبارید و من چنان غرق دنیای فیلم بودم که فکر میکردم یا جین کلی در آواز در باران هستم یا همفری بوگارت در نمایی که در ایستگاه قطار نامه نا امید کننده اینگرید بدستش میرسد. غرق این خیلات...
-
گلدسته و فلک
شنبه 28 مردادماه سال 1391 14:04
ا ین عکس چند سال پیش وقتی هنوز گل ابریشم مسجد بوالخیر را بخاطر موزاییک های بی روح و سیمانی کف مسجد با تبر بیرحمی و جهالت از آسمان نیفتاده بود گرفته ام. گل ابریشمی که سوای این که شبها را با شمیم دل انگیزش تورا به خود میبرد به شهر خیالات سبک ، سایه بانی بود که حیاط مسجد را خنک نگه میداشت و سالها قبل ما مکتبمان را زیر...