تابستون

وختی که توستونامون

با قدمای گرمش ،رو ماسه ها رچش نا(نهاد).

وقتی  که پهک  نخلا

گت وابیدن توشرجی

خمال وادن،بزرگ شدن مث ما.

اون روزای گذشته

پیروک میشن توذهنها،

دلم میگیره کم کم

مث پسیندی دلتنگ ،

تکیه میدم به دیوار

خسه و گیچ و منگم

از این که روزگارم جلدی میشه مث باد.

تاک تاک بچه هامون

رفتن پی زندگی

دوتاو سه تا واییدن

انگار که رفتن چرچر

یکیش وادن معلم،

یکی دیگش یه دکتر

یکی وضعش کروپن

جهازشن ،ناخدان

یکی دیگش تریکن،گوشه کیچه تنها،دستش تش سیگارن

همون که چند سال پیش ،سیش میگتم روماریو

ایسا اگه یه توپی،

جلوی پاش بیفته

لعنت به این  زندگی:

آخ که چه سرم اندن،

بازمیبینم که تنهان.

بازم خوبن این روزا

دلمون خشن  به تیتر

سایه خاطراتم ،

باز میشینم یه گوشه

تواین کیچه دلتنگ .

صدای آشنایی

بونگوم میده فلانی

بیو تابشیم تو مویوخ(مطبخ)

مشتک وسورو پرگو

لیمبورو بن پیاری،

تومیلاس زندگی

سی چند لحظه کوتاه

میبرتم یه جایی ،بین امروز و دیروز

............................................................

 

همینطوری یه چیزی اومد سیمون نوشتیم ،درست و خرابش با شما. دلتنگی های کیچه پشتین دیگه،قاطی پاطین.

تیتر:گذشته   مویوخ:مطبخ ،آشپزخانه    چرچر:وقتی میخواستند دوتیم ورزشی تقسیم کنند دونفر یا اگه شلوغ بود سه

نفربا هم میرفتند و هریک اسمی روی خود میگذاشتند و سرگروهها اسامی که نمیدانستند انتخاب میکردند و اینطوری تیم

تقسیم میشد

میلاس:جایی بود که بیرون آویزان میکردند و در آن ماهی خشک (سور)و دیگر مایحتاج زیستن را در آن میگذاشتند.

ممکن بود از گهواره کودک باشد یا اینکه با چوب درست میکردن

نظرات 2 + ارسال نظر
hassan پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:34 ب.ظ

شعرت هویت گم شده مون را پیدا کرد یکی از نشانه ها هویت گویش محلی (لهجه) هست .متاسفانه وقتی ما میریم بوشهر برای لهجه هامون ما را به تمسخر میگیرند غافل از ان که لهجه اصیل بوشهری لهجه خودمونه شاید این یک نوع خود باختگی باشه این در شهر بیشتر میبینیم تا در جاهای ددیگر بوشهر مثلا شماره پلاک ماشین اگر بجای 48و58شماره رندی باشه میگن چه شماره با کلاسی .وشما را باید ستود اقای محمدی این کار خوب وپسندیده ادامه بده

اقا سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:36 ب.ظ

درود اقا علی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد