آی میگو ، وای میگو

باز گرما

برج پنج و بوی میگو

کیچه و حوش (حیاط) و محله

خیس از شرجی دوشین.

باز میگو ،باز درگه

قایق و تراد و سماچ

جل و جالی و یخ پودر.

هرکسی از هر کجایی

چون گاچی تندو هراسان

اینجا و آنجا همه جا

پرشده ست از مردمانِ

رنگ و وارنگ.

اسکله غلغل آدم

بوی عطرو بوی سهکی

بوی پول و بوی درگه

این یکی گول ،آن یکی پخمه و هالو.

همه پیِ یک چیز واحد

میگو آن خله ی خوش رنگ

قیمتش میره بلندی

مث درهم ، مث آیفون (گوشی اپل).

جاشویی بی خواب و خسته 

چشم او سرخ ،مث پیکو(ماهی پیکو)

از دم زام شبانه

لیت و عریان

تکیه داده بر کماره

دل اوپشک

خاطرش پردرد و ناله

از گلاته ، از حساب آخر سُوم.

وای میگو ،آخ میگو

بوی تو پیچیده هرجا

سرتلگدون بوی پوسِت

توی خونه بن پاتیلت

کم ما لور،دلمان پیش تو

اما

آه و درد و حسرت و اشک

حاصل گرانی تو.

اگه مث پیشتر

چند کیلو میگو دستت بی

کاتخی اینجا و آنجا

خاله وخالو و عامو

همسایه چشماش به گونیت

سیر بودیم ما از تو.

پشت بام خانه ها سرخ

گولو  و مرخ وهمه سیر.

چون گلی خوش رنگ و رخشان

گنزها پیش تو بسیار

رطب و دمباز برحی

نزد آنان ، طعم تکرار.

آی میگو ، واخ میگو

آی میگو ،وای میگو.

نظرات 1 + ارسال نظر
hassan سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:07 ق.ظ

از شعر نوت خیلی خشم امت علی اقا اما میگو نسبت به گوشت و مرغ ارزونه کاریکاتتورت بربرج میلاد یچیزی میگوت تو یه چیزدیگه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد