یاد تلگدونها بخیر

 

 

 

 روزمرگی امروز آدمها چنان به سرمان آورده که افسوس خیلی مسایل را میخوریم و دغدغه و به قول خودمان ورار دل هیچ کجا آزادمان نمی گذارد.

این بار نوبت تلگدون است. همه میدانیم تلگدون جایی بود که مردم این حوالی آشغال و مواد دور ریختنی خود را آنجا میریختند و معمولا نزدیک به دریا بود . جایی بود که همه ما توی آن میگشتیم و چیزهایی پیدا میکردیم و فارغ از تمام موارد بهداشتی این کار را انجام می دادیم. حشرات و جانورهایی که برای سلامتی انسان زیان آور بود بهترین مکان را اختیار کرده بودند در تلگدون .

این مقدمه کوتاه را نوشتم تا به معضلی که امروز گریبانگیر این دیار است اشاره ای بکنم. چند سالی است که دهیاران زحمتکش هر روستا با تمام مشکلات کمر همت بسته اند و این آشغال ها را در مکانی دیگر میریزند. روزهای نخست  عده ای از مردم حاضر به پرداخت مقداراندک این کار پر زحمت نبودندو متاسفانه هستند کسانی که هنوز نمی پردازند فقط بخاطر دوهزارتومان. ما به دهیار محترم بوالخیر در این مورد متذکر شدیم که کار بسیار پسندیده ای است  ولی باید آشغالها را دفن کرد. ایشان این کار را هم کردند با این که هزینه لودری که این کار را میکرد پول اندک کارگرو راننده ماشینی که آشغالها را جمع میکرد را میبلعید.

اما جای تاسف بار این ماجرا این جاست که افرادی این آشغالها  را آتش میزنند صرفا بخاطر این که مقداری آهن و قوطی هایی که در بین این حجم انبوه متعفن و سراسر بیماری زا وجود دارد سوا شود و آهن وقوطی ها را برای فروش جمع آوری میکنند.

دود حاصل از آتش این ناآگاهی ، شبانه و صبح گاهان چنان بر سر روستایمان سایه می افکند که تنفس را برای افراد مسن و کودکان دشوار میکند. اگر باد از جانب شمال بوزد روستای همجوار هیرونی مان زیر این  دود بزرگ که حاصل از آتش زدن پلاستیک و دیگر مواد شیمیایی است شب را به صبح میرسانند و اگر باد از شرق بوزد آنوقت ناراحت نباشیم که دود چنان سراسر روستا را در برمیگیرد که بوی آن حتی تا درون خانه ها هم می آید. غم انگیز تر آنست که مردم هیچ گونه اعتراضی نمی کنند و بقول خودمان جیکشان هم در نمی آید. فارغ از این که این دود چقدر برای سلامتی مان ضرر دارد.

 

حال میگویم یاد تلگدونها بخیر ، چرا که اگر مضر و زیان آور بود محدوده ای مشخص در بر میگرفت و میتوانستیم به آنجا نزدیک نشویم ولی وقتی آن را آتش میزنند افرادی از خدا بی خبر، چنان دود آن روستاها را در برمیگیرد که اگر در هر خانه هم یک تلگدون باشد ضرر کمتری متوجه آدمی میشود. بدتر ازآن  آشغالها را در دره ها میریزند و وقتی بارانی ببارد چنان این حجم کثیف سرازیر دریا میشوند در مدتی کوتاه ،که اگر ده کامیون با دو لودر بخواهند آشغالها را در دریا بریزند حداقل دو یا سه روز طول میکشد اما باران این کاررا در عرض نیمساعت چنان استادانه انجام میدهد که جای هیچ حرفی را باقی نمی گذارد.  هر جاهستیم واقعاکه از ماست که بر ماست.

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مسعوددریانورد شنبه 4 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:51 ق.ظ

ای داخل این تلگدونها خود بامنصور عکس مارادونا وماتیوس جمع کردی

باور میکنی بعضی عکسها هنوز دارم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد