قهرمانی بزرگ با آرزوهای بزرگ

ماجرای تلخ «ملاله یوسفزای» را حتماً اغلب شنیده‌اید. دختر نوجوان ۱۴ ساله‌ی پاکستانی، که به جرم عشق و علاقه‌اش برای ادامه‌ی تحصیل، مورد اصابت گلوله‌ از سوی یکی از اعضای طالبان قرار گرفته‌است و حال‌ش به‌شدت بحرانی است. ملاله، دخترِ پدری است که در ایالت سوات، جایی که طالبان تحصیلات برای دختران را منع کرد، مدیر مدرسه است. اهالی محل به پدر او احترام می‌گذارند و دوستش دارند. والدین ملاله، برخلاف بیشتر خانواده‌های محل که اصرار بر ازدواج زودهنگام دختران‌شان دارند، مشوّق او برای ادامه‌ی تحصیل هستند . ملالهدوست دارد پزشک شود. دخترک این آرزو را تنها برای خود ندارد. دوست دارد همه‌ی دخترهای شهرش تحصیل کنند و مشاغلی مهم در جامعه داشته‌باشند و مادرانی دانا در سال‌های آینده باشند. ملاله شروع می‌کند به نگارش مقالاتی درباره‌ی شرایط و وضعیت تحصیلی دختران سوات، مقالاتی که او را نامزد کسب جایزه‌ی بین‌المللی صلح کودکان می‌کند. از دست رفتن کنترل نسبی طالبان بر منطقه، باعث می‌شود ملاله آرزوی خود را نزدیک‌تر و زمینی‌تر بیابد. دیگر مانعی بر «خانم دکتر» شدن او نیست، دست‌کم نه تا روز ۹ اکتبر ۲۰۱۲٫ روزی‌که او در دبیرستان و در برابر چشم دوستان‌ش مورد اصابت گلوله قرار گرفت. خبرگزاری «راوال‌پندی» از سوی ژنرال «عاصم سلیم بژوا» اعلام کرده‌است که ۳۶ تا ۴۸ ساعت آینده برای ملاله بسیار بحرانی خواهد بود.

ملاله در حال‌حاضر، در بیمارستان نظامی پیشاور تحت تدابیر شدید امنیتی و مراقبت ویژه‌ی کادر پزشکی، نگهداری می‌شود. از بیم تکرار سوء قصد، ملاقات با او ممنوع است. دولت پاکستان برای یابنده‌ی ضاربان، جایزه‌ی ۱۰۰ هزار دلاری تعیین کرده و یک هواپیمای خط بین‌المللی به‌مقصد آمریکا، در صورتی که سلامتی ملاله بیش از این به خطر افتد، اجاره نموده‌است. بان‌کی مون، در روز جهانی دختر از ملاله یوسفزای تقدیر کرده و گفته مشخص است طالبان از چه می‌ترسد، دختری ایستاده با یک کتاب!

مدت‌ها پیش، وقتی تصویر دختر زیبای افغانی با بینی و گوش بریده‌شده، عایشه، روی جلو مجله‌ی «تایم» رفت، درباره‌اش نوشتم. درباره‌ی شرایط کودکان و زنان افغان که زیر یوغ تندروی‌ها و خشم و نادانی طالبان قرار دارند. وقتی اولین تصاویر از چهره‌ی عایشه، پس از جراحی ترمیمی نیز منتشر شد، درباره‌اش نوشتم . گفتم که داستان‌هایی مانند عایشه بسیار است. عایشه می‌تواند هر مرد و زنی، از هر نژاد و با هر باوری باشد که قربانی بی‌عدالتی و دیالکتیک سیاسی و اجتماعی می‌شود. نوشتم که داستان عایشه‌ها بسیار است، داستان‌هایی که شانس آن را ندارند به خاطر آن‌که تحت پوشش خبری قرار گیرند، به اطلاع جهان برسند. دردهایی که می‌مانند و روایت نمی‌شوند و این داستان‌ها، قصه نیستند. واقعیاتی گفته‌نشده و گم‌نام می‌مانند که وجود دارند. این پست‌ها، از نظر وبلاگی مورد اقبال مناسبی از سوی خوانندگان قرار گرفت. شما خوانندگان «یک پزشک» حرف‌های‌م را چنان‌که گفته‌بودم شنیدید، نظرتان را گفتید و از احساسات‌تان برای‌م نوشتید. شما، دوستان هم‌وطن من و خواهران و برادرانی از افغانستان بودید که نوشتید احساس ناخوشایندی نسبت به خشونت‌های غیرانسانی طالبان دارید و تصویر عایشه را فراموش نمی‌کنید. آن‌روزها، از خواندن کامنت‌های شما هیجان‌زده می‌شدم. به‌عنوان یک وبلاگ‌نویس، احساس می‌کردم نسبتاً به خواسته‌ام رسیده‌ام و تأثیر لازم را تا جایی که در توان‌م بود، گذاشته‌ام. اما راست‌ش آن است که خود من، آن روزها را فراموش کرده‌بودم. این خطایی نابخشودنی است، برای کسی که می‌خواست مدافع دختران‌ی مانند عایشه باشد، دخترانی که مفرّی برای گریز از شرایط ندارند. حداقل کاری که می‌توانم بکنم، آن است که به اشتباه‌م اعتراف کنم.

به چیزهای اندکی که درباره‌ی ملاله می‌دانم، فکر می‌کنم و آن‌ها را در کنار کلیّات زندگی خودم می‌گذارم. ما هر دو دخترانی از جنوب‌غربی آسیا هستیم. با شباهت‌هایی نسبی که محیط جغرافیایی بر رنگ پوست و موهای‌مان گذاشته‌است. ما در چندین صد کیلومتری هم زندگی می‌کنیم. زبان هم را نمی‌دانیم و یکدیگر را نمی‌شناسیم. دوست داریم درس بخوانیم و عاشق نوشتن هستیم. من اما، هیچ‌وقت معنای «جنگیدن» را حقیقتاً درک نکرده‌ام. همیشه گفته‌ام کاری را انجام می‌دهم و آن کار از همان لحظه‌ی طرح شدن، انجام‌شده‌ بود. خانواده و اقوام‌م حامی ادامه‌ی تحصیل‌م هستند و من بدون هیچ وحشتی، بدون این هدف که شیمیست بزرگی شوم و صرفاً برای آن که دل‌م می‌خواهد بیش‌تر بدانم، به ادامه‌ی تحصیل پرداختم. حتی هر دو کنکوری که گذراندم، به آسانی گذشت. روز سه‌شنبه، در دقایقی که ضارب به‌سمت ملاله گام برمی‌داشت و با نفرت از آن دختر، اسلحه‌اش را لمس می‌کرد، من با هم‌آزمایشگاهی‌هایم، خانم‌های موفقی که در مقطع دکتری تحصیل می‌کنند، با هیجان درباره‌ی امتحان دکتری بحث می‌کردم، تنها پارامتری که لازم است در نظر بگیرم، خود آزمون و میزان آمادگی من است. چند صد کیلومتر آن طرف‌تر از من اما، دختری بود که نمی‌شناختم، یعنی تمام دنیا با او غریبه بود. او زیر نگاه مشکوک و ناراضی زنان و مردان محل، رسم «نادان ماندن» را هر روز زیر پا می‌گذاشت. دو، سه سالی بیش از نیمی از سن و سال من زندگی کرده‌بود، اما برای «نوشتن»، برای «دانستن»، برای «لذت آموختن»، هر لحظه‌ی زندگی‌اش را جنگیده‌بود. به آرزوهایش چنگ زده‌بود، به ترس‌هایش پشت‌پا، و رؤیای‌ش را ساخته‌بود. برای «آگاهی» نسبت به واژه‌ و مفهوم تازه‌تری که می‌تواند فردا یاد بگیرد، پس‌کوچه‌های تنگ با وعده‌ی تهدید را پشت سر می‌گذاشت تا به مدرسه‌ی بدون امکاناتی برسد که دروازه‌ی رؤیاهایش بود. در این‌سو اما، من آن‌قدر خوشبخت بودم که فراموش کرده‌بودم دختران و پسران زیادی هستند که برای بدیهی‌ترین حقوق انسانی، مورد خشونت واقع می‌شوند. فراموش کرده‌بودم که روزی که پست‌هایم را برای «عایشه» نوشتم، چه آرزوهایی داشتم.

برای بیدار شدن دنیا، برای آن که دیگرْ بار نفرت‌ها از خشک‌مغزی طالبان افزایش یابد، جان دختر جوانی مورد تهدید است. جان دخترانی جوان، و پسرانی که برای استفاده در حمله‌های تروریستی ممکن است مورد سوء استفاده قرار گیرند، دختران و پسرانی که شانس تحصیل و دانستن، حتی به اندازه‌ی ملاله را نداشته‌اند. شانس بودن مثل خیلی از ما، که با غر زدن از کلاس‌های صبح‌مان، نگران ندیدن کامل «نود» و فوتبال‌های زیبای اروپایی هستیم و بزرگ‌ترین دغدغه‌مان جدا شدن از رختخواب نرم و گرم در صبح‌های زمستان است. تلخ‌تر آن‌که، این داستان‌ها تنها برای افغانستان و پاکستان نیست. در همسایگی ما، نزدیک به ما، از هم‌کلاسی‌های قدیمی، چند نفر بودند که خانواده‌هایشان اجازه‌ی ادامه‌ی تحصیل‌شان را نداده‌است؟ از چند نفر خوشبخت‌تر هستیم؟ شرایط ما آرزوی چند نفر است؟ چقدر فراموش کرده‌ایم؟ چقدر بی‌تفاوتیم و سکوت می‌کنیم؟

طبق آماری که بنیاد ۱۰x 10 می‌دهد  (این ویدئوی تأثیرگذار را حتماً ببینید!) من از حداقل ۷۷ میلیون دختر در جهان خوش‌شانس‌تر هستم. دخترانی از پاکستان، افغانستان، هائیتی، و حتی هم‌وطنانی که آرزوی بعیدشان، رفتن به مدرسه است. دخترانی که برای زنده‌ماندن می‌جنگند. یک دختر ۱۴ ساله‌ی پاکستانی حالا به‌پاس اهمیت «دانستن» و «آگاهی» توجه جهان را به این حق مسلّم جلب نموده‌است. حتی همین اهمیت، حتی این نوع بیدار شدن –علی‌رغم قیمت گزافی که پرداخته شده- باعث می‌شود محدودیت‌ها در هم شکند، بیداری گسترده‌تر گردد و به نادانی‌ای که مادر تفکرات رادیکال و طالبانی است، «نه» قاطع گفته‌شود. این بیداری است که افسون خواب غفلت طالبان و تندروی را باطل می‌کند. داستان ملاله هم یک نماد است، یکی از صدها هزار داستان ناعادلانه، یکی که روایت شده و شنیده‌ایم. داستانی که جهان را در برابر طالبان و هر محدودیتی متحد کند، داستانی ارزشمند است. دیگر نباید فراموش کنیم، هرگز نباید از یاد ببریم که برای آن‌چه به آسانی داریم، چه آرزوهای ناگفته‌ای وجود دارد. ملاله، دختری در چند صد کیلومتری من، به آرزوی خوب تک‌تک مردم چهان نیاز دارد تا نماد زنده‌ی «نه گفتن در برابر نادانی» بماند. نابودی تفکری تندرو، به بیدار ماندن ما نیازمند است. تا کی به بیدار می‌مانیم؟ تا کی از یاد نمی‌بریم؟ چقدر برای آرزوهای ملاله می‌جنگیم؟

ملاله، دختری در چند صد کیلومتری من، ناآشنا تا هفته‌ی گذشته، ۱۴ ساله، بسیار بزرگ‌تر، شجاع‌تر و جنگجوتر از من است. بزرگ‌ترین آرزوی من در حال حاضر آن است که این فعل را برای زمان آینده هم به کار برم. به نام پاس‌داشت آگاهی و دانش، باید تمام‌قد در برابر ملاله ایستاد، در برابر تمام ملالهها، تمام دختران و پسران سرتاسر جهان که می‌خواهند از راه «آموختن» زندگی خود را بهتر از پدر و مادرشان کنند. بیدار ماندن ما، دانستن ما، فراموش نکردن‌شان، راه را برای آن‌ها هموارتر می‌کند. به آرزوی یک لبخند شاد آن‌ها به‌خاطر آموختن یک درس تازه‌تر در مدرسه‌ی محقرشان، احترام بگذاریم. کاش دیگر فراموش نکنم. هرگز!


به نقل از سایت : یک پزشک ، نوشته فرانک مجیدی


نظرات 16 + ارسال نظر
سارا دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:46 ب.ظ

خیلی تاسف بار بود واقعا حالم دگرگون شدچرا باید همچین اتفاقاتی بیفته پس حق ما زنان این وسط چی میشه ادامه تحصیل حق طبیعیه هر انسانیه مرد وزن نداره.چرا جای دوری بریم ادمایی ازین دست اطرافمون فراوونه.

کارگر دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:33 ب.ظ

سلام . باکمال تاسف جهل وتعصب در کشورهای اسلامی بالعاب دین هم دین را متضرر میسازدوهم جامعه رادچاررکود وعقب ماندگی مینمایدکه تبعیض و تفکیک جنسیتی که جامعه ماهم بگونه ایی ازاین بیماری رنج میبرد نمونه های بیشماری ازاین مقوله میباشند بدرود

[ بدون نام ] دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:06 ب.ظ

خدا ازشون نگذره ! طالبان هم واقعا انسانیت رو زیر سوال برده اند

فلانی سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 03:16 ق.ظ

ب قول نیچه زن بشر درجه 2س.مشکل از هیچ کس وهیجام نی.لطف خدا نصف ونیمه شامل حالش شده.دیگه از طالبان ک تلفیقی از خوی وحشی افغانهاکه خیلیاشون بر میگردن ب مغولا (هزاره ای هاش) و اسلام رایکاله ک تو قرانش نوشته
<نسائ کم حرث لکم فاتواحرثکم .....>سوره بقره.ایه222 چ توقعی میشه داشت

علیرضات سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:55 ق.ظ

درگیری های داخلی در هر کشوری ویران کننده همان ملت خواهد بود.نمونه طالبان،بعثی ها و ... را ما هم تو کشور داریم و تا وقتی که اصلاحات صورت نگیره این اختلافات منجر به پسرفت کشور خواهد شد.
به امید بهروزی برای همه ایرانیان و جهانیان

قاسم صفری سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:16 ق.ظ

در سوره ای از قران کریم انسانهای جاهل را احمق تر از چهار پایان میخواند ولی این طالبان حیف که در کنار این چهار پایان قرار بدیم . تاسف بر انگیز است . از اون صحنه هایی است که اگه کسی در مورد اسلام صحبتی کرد میتوان سکوت کرد و.........تقدیم به همه دختران معصوم/
«سراپا اگر زرد و پژمرده‌ایم

ولى دل به پائیز نسپرده‌ایم

چو گلدان خالى لب پنجره

پر از خاطرات ترک خورده‌ایم

اگر داغ دل بود، ما دیده‌ایم

اگر خون دل بود، ما خورده‌ایم

اگر دل دلیل است، آورده‌ایم

اگر داغ شرط است، ما برده‌ایم

اگر دشنه دشمنان، گردنیم

اگر خنجر دوستان، گرده‌ایم

گواهى بخواهید، اینک گواه

همین زخم‌هایى که نشمرده‌ایم!

دلى سربلند و سرى سر به زیر

از این دست عمرى به سر برده‌ایم»

[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:47 ب.ظ

ای اقای یوسف ی پا تحلیلگرن سی خوش اورا بووای حسین باستای ومهرداد فرهمند و....

خیلی دور خیلی نزدیک سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:38 ب.ظ

فراوان درود بر علی آقا
یوسف خان شما که به همه توپیدی!
معلومه کدوم طرفی؟
همه رو که بردی زیر تیغ انتقاد.از دولت پاکستان و امریکا و ایران بگیر تا طالبان.

علی حاج قاسم چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:38 ب.ظ

طالبان پاکستان با صدور بیانیه‌ای از سوء‌قصد به ملاله یوسف‌زی دختر ۱۴ ساله‌ای که فعال مدنی و منتقد افراط گرایی است دفاع کرد.

به گزارش سرویس بین الملل انتخاب ؛ این گروه وهابی - تروریستی در بیانیه‌ی خود این دختر را جاسوس غرب خوانده و نوشته‌اند: اسلام دستور کشتن جاسوسان دشمن را صادر کرده است.».

به گفته‌ی طالبان، این دختر تحت نظر قرار گرفته شده بود «زیرا با طالبان مخالفت می‌کرد و در حالی‌که بیشرمانه با بیگانگان نشست و برخاست می‌کرد، بزرگ‌ترین دشمن اسلام، باراک اوباما را ستایش می‌کرد».

در بیانیه‌ی طالبان آمده است که این دختر ۱۴ ساله به این دلیل مورد حمله قرار نگرفته که از آموزش دختران طرفداری می‌کرد، بلکه به این دلیل که با "مبارزان راه خدا و جهاد آنان" مخالفت می‌کرد.

طالبان در ادامه بیانیه ضد اسلامی خود، دروغ را به اوج رسانده و می نویسد: شریعت می‌گوید که حتی یک کودک می‌تواند کشته شود، اگر مخالف اسلام باشد!
__________________
خاک تو سر همچنین دینی که اینها میگن

راست میگی علی جان. ابرو دین را مگه چطوری میبرن ؟

محمد خلیلی چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 05:31 ب.ظ

سلام اقای محمدی.وقتی خبرش رو شنیدم واقعا ناراحت شدوم.اخر وحشی گرین که یه دختر بچه رو بخاطر درس خوندن به رگبار ببندی..یه کمی بهش فکر کنی ادم خندش میگیره.کاش طالبان و تفکرات طالبانی در تمام دنیا نابود وامیند.مهمتر از خود طالبان تفکرات اونهاست که باید ریشه کن وایه

اران پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:40 ق.ظ

ابتدا..تیر جهالتی که بر گلوی ملاله نشست مطمانا ابتدا از سر و مغز مدعیان دروغین دین و جانشینان کذایی خداوند بر روی زمین گذشته است .بازگشت اعمال خشونتبار هر قسمی از انسانها به خودشان میباشد.دریابیم خودمان را تا هرگز نه درکنارمان نه در فرسنگها دورتر نبینیم صورت خون الوده ملاله و ملاله ها را...دوم اینکه من نمیدانم اقای یوسف گرامی در کراچی پاکستان چه کار میکرده ولی اگر انجا بوده ای من نمیدانم چرا به صرف کنجکاوی هم که شده یکسر مطلب را نخوانده ای.نه اینکه از قرائن پیداست 1 روز طول کشیده خواندن شما...اول می اییدبه حروف انگلیسی کلمات فارسی را هجی میکنید و انچیزی که لزوم ندارد برایش چیزی بنویسی مینویسی ان هم بدین صورت بعد هم که با کلمات شریف فارسی کامنت گذاشتید مصداق بارز رفع مسولیت همراه با تمسخر خود و دیگران میباشد .بهر صورت بنده حقیر انتظار داشتم نظرات دیگران هم نگاهی میانداختی .که اگر از در مماشات با خود هم در امده بودی سپس هم نگاهی موشکافنه ودقیق به این موصوع دردناک چنین نظر سبک و بدون درایتی را ارائه نمیدانی.این فقط یک انتقاد دوستانه بود یوسف گرامی.

بهتر پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:16 ب.ظ

درودبرسید،سیداینکه چیزى نیست پارسال یه مستندبرنامه من وتوگذاشت درباره دختران حالایادم نیست توافغانستان بودیاپاکستان ولى فکرکنم پاکستان بودباورکن حالم بهم خورددختران سن سال پایین به زورمثل پسراختنه میکردند،هدف ازاین وحشى گرى ایی بودکه دخترنبایدتاآخرعمرکسى بدنش راببیندحتى شوهر،بایکى ازقربانیان این وحشى گرى مصاحبه میکردندمیگفت:کوچک که بودم پدرومادرم مرابردندخانهء همسایه بهم گفتن بیابابچه همسایه یه خورده بازى کن بعدبردنم توى یک اتاق من هم بى خبرازسرنوشت تلخ یه خانم پیراومدداخل ومرابه زورخابوندن و.....،خلاصه خیلى مستنددردناکى بودتاجایى که صداى جامعهء جهانى دراومد،بخدایه مشت وحشى تواین خاورمیانه دارن زندگى میکنن،اروپاوغرب دآرن براى خودشون ایفون5میسازند،ماشین هاساختند،یه مشت وحشى چسبیدن یقه اعتقادات مضخرف،باتشکر

متاسفانه گریبانگیر ما چنین موجوداتی هستند

اران پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:44 ب.ظ

اقا محمد خیلی خوب شد راهنمایی فرمودی اقا یوسف در انجا در حال تحصیل بوده .همین بوده و هست که انتظار بنده را نسبت به ایشان بالاتر میبرد چونکه خودم نیز حدس میزدم.ایشان میفرمایند معلوم نیست چه کسی به ملاله شلیک کرده .جای کدام شک وجود دارد؟ دولت بی عرضه پاکستان برای کمکهای بیشتر امریکا کافیه لطف فرمایند چند مدت دره سوات را بر روی ناتو ببندد و بعد هم باجخواهی مشترک با طالبان محترم.نمیخواهم توجیه کنم ولی اینقدر این دستگاه دولتی پاکستان فاسد میباشد که نمیتواند کوچکترین اقدام عملی نسبت به تعرض این هواپیماهها به خاک پاکستان انجام دهد.پس خون ملاله شده رکن دستگاه دیپلماسی ایشان؟ سوم این موضوع چه ربطی به ایران داشته من ندیدم که اصلا خبری در این مورد پخش شود.ضمنا از دید من با وجود تمام محدودیتها به صرف پیشینه ای متفاوت با انچه که امروز میبینیم وضعیت زنان و دختران در ایران بسیار روشنتر میباشد وقابل قیاس با سرزمین به اصطلاح پاکستان نمیباشد.یوسف جان ضمنا اقا شریف ما هم امده استرالیا دیدی سلامش برسون .ضمنا از صمیم قلب برایتان ارزوی موفقیت میکنم .وامیدوارم سالم باشید وسالم بمانید .

علی خلیلی152 پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:31 ب.ظ

طالبان نه فقط افغانستان بلکه بدتر از ان افریقا را به گند کشیده است،گروههای بوکو حرام و الشباب در حال دروکردن جوانان هستند.اوضاع در افریقا خیلی فجیع تر است.اما طالبان فقط اشخاص نیستند بلکه مسلک خاصی هسن که غرب و شرق انها را پروراندند و با سپری را بنام اسلام برای توجیه کار خود برگزیدند و کار انها شد برداشت و استنباط بد از ایات قران.اما طالبان در ایران کم نداریم .حتی نزدیکتر در قسمت نظرات هستند کسانی که از قران برداشتی بد میکنند .در حالی که بقیه چنین برداشتی از ایه 222 بقره نداشته اند .پس طالبان نزدیک است کسانی که اعمال طالبان را با قران توجیه میکند.

فلانی جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:24 ب.ظ

اقای خلیلی152چرا مغالطه می کنید
بقیه که شما می گید.....................................
بقول اقای محمدی چه بگیم که نگفتش بهترن

مهدی بربنچی جمعه 19 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 11:23 ق.ظ

دو شلیک تیردر باکستان صدای زیادی از خود بجای گذاشت رهبر القاعده وملا لای یکی را غزق دریا کرد وذیگری راغرق ذر دل ها

زیبا گفتی مهدی خان پرپنچی

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد