ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
روزی بایزید بسطامی از کوچه ای تنگ <مثل کوچه های قبله ولات>میگذشت سگی از مقابل میامد در میانه راه به هم رسیدند بایزید راه را بر او بخشود <یعنی راه را برگشت تا برای سگ ازاد شود> مریدی وی را دید گفت تو که سلطان العارفین هستی چرا راه را برای سگی ازاد نمودی؟ بایزید فرمود زمانی که به هم رسیدیم احساس نمودم سگ میگوید طبیعت چه کاستی در من دیده که به من لباسی بدین گونه پوشیده ودر تو چه دیده که تو را ملبس به این لباس نموده و تو سلطان العارفین هستی و من سگی بیچاره.این را که شنیدم گفتم حق طبیعت میبایست اینگونه بجای اورم .و راه را برای سگ ازاد نمودم. ... طبیعت ما و تمام جانداران را بعنوان یک عمارت بیولوژیک میبیند وبرایش اینشتین وابو علی سینا با درخت بید وگز فرقی ندارد .پس در واکاوی خصلتهای نکوهیده خودمان این شاید طریق خوبی باشد .عین تذکره الولیاء نبود اقتباسی بود از مطلبی در ان کتاب.
---------------------------------------------------
میگویند هر چه از دوست رسد نکوست حال چه بهتر آنکه مطلبلی کوتاه و به غایت زیبا باشد. با تشکر از دوستمان که این مطلب را برایمان فرستادند.
سلام.شروع جالبی داشت. دمت گرم
فرقی نمیکند؛
در کوچه های مدینه یا در کوچه های منامه؛
دست شُرطه های حجاز، همیشه سنگین است…
در بحرین واقعا فاطمیه است.
هر روز دوشنبه است؛
و بحرین به باریکی و تاریکی کوچه بنی هاشم.
وباز پای خلیفه و آل خلیفه درمیان است.
به یاد شهادت نوزاد ۶ماهه با بدری دیری الاصل که هیچ رسانه ای ان را نشان نداد/ایوب فخرایی عباس
وظیفه هر انسانیست که چنین عملی را انجام دهد به دلایل بسیار
درست متوجه نشدم اما یاد شعری از حافظ افتادم
مزرعه سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد هنگام درو
http://katipati.blogfa.com/
بادرود.خاطر ه ایی از مرحوم پدرت دارم درمورد تذ کر الاولیا.روزی منزل پدرم این کتابرا مطالعه می کردم که ان مر حوم وارد شد وگفت این گونه کتابها را کمتر مطالعه کن وچیزی بیشتری نگفت وخودم بعدها متوجه شدم که بحث ش دراین مقال نمی گنجد
گذشت ...
دیدگاه مثبت ...
سادگی...
دریافت من از این مطلب که متاسفانه کمتر تو جامعه امروزی دیده میشه
عجیب آیم خوهی بین
سید به نظرت دیگه مثل ای ایم ها واهندن
سلام.تو کوچه قبله ولات اگه یه سگی تو مسیر ما بیا که غیر ممکنن یه لگدی شی کومش نایه
ولی جدای از شوخی این بزرگی اندیشه این مرد عارف رو نشون میداده